سفارش تبلیغ
صبا ویژن

قرآن
لینک دوستان
لینک های مفید

 

(إِنَّ مَثَلَ عِیسَى عِندَ اللَّهِ کَمَثَلِ ءَادَمَ خَلَقَهُ مِن تُرَابٍ ثُمَّ قَالَ لَهُ کُن فَیَکُونُ ا لْحَقُّ مِن رَّبِّکَ فَلاَتَکُن مِّنَ ا لْمُمْتَرِینَ).( آل عمران / 59 60  . )

         مثل (آفرینش ) عیــسى در نزد خدا،

              همچـــون مــثل آدم اسـت که او را

                 از خاک آفرید، و سپس به او فرمــود

                       موجود باش ! او هم فوراً موجــود شد

.                           اینها حقیقتى است از جانب پروردگار تو؛

                                بنا بر این ، از تردیــد کنندگان مـــــباش !


هست عیسى همچو آدم در مـــثال

کز ترابى کرد خلقـــش ذوالـــجلال

گفت او را باش پس شــد همچنان

این نباشد زان عجب تر در نـشان ...

بى پــــدر بى مــادر آمد در وجـــــود

زان عجبتر نیست عیسى در شــهود

راستـــى مى باشد از پروردگــــــــار

پس مبـــاش از ممترین او را به کار

هر یک از افعالش ارباشى به هــوش

اعجب است از دیگرى بى روى پوش

خلـــقت عیــــــــــسى و آدم در شمـــار

بود یک فــــــــعل از هزار و صد هزار

زین عجایب تر بـسى در خــلقت است

گر که عقلى بى زعــیب و علّت است

چشـــم تو بر هم نهى احمـــق شــوى

غافل از آن قدرت مــــــــطلق شـــوى

شک نـــــــمایى در مسیــــح حقّ نـــظر

کوچــسان آمــــــد به دنیــــــــا بى پدر

(تفسیر صفى ، ج 1، ص 148 149)

 

وجه تشبیه 

مسیحیان ولادت غیر عادى حضرت مسیح  را دلیل بر الوهیّت وى دانسته اند ولى خداوند با ذکر مثالى ساده و روان در پاسخ آنان فرمود: ولادت عیسى از جهت غیر طبیعى بودن ، در نزد خدا همانند ولادت آدم ابوالبشر است که او را بدون پدر و مادر از خاک آفرید؛ قصّه آفرینش آدم  از خلقت مسیح  شگفت انگیزتر است .

زیرا آدم بدون پدر و مادر آفریده شده ، در صورتى که عیسى بدون پدر از مادر متولّد شد، چگونه است که شما نسبت به آدم معتقدید که بنده و مخلوق خداست ، ولى عیسى را خدا یا فرزند خدا مى دانید!

به هر صورت وجه شباهت در این تشبیه آفرینش غیر عادى  است که خداوند آدم  و مسیح  را از طریق غیر طبیعى و خارق العاده آفریده است .

این مثل و تشبیه پاسخ دندان شکنى است به مسیحیان که ولادت غیر عادى عیسى را دلیل بر الوهیّت وى پنداشته اند

 

بازگشت مسیح به سوى خداوند
این آیه همچنان ادامه آیات مربوط به زندگى حضرت مسیح (علیه السلام ) است ، معروف در میان مفسران اسلام ، به استناد آیه 157 سوره نساء این است که مسیح (علیه السلام ) هرگز کشته نشد (و از توطئه اى که یهود با همکارى بعضى از مسیحیان خیانتکار براى او چیده بودند رهایى یافت ) و خداوند او را به آسمان برد.


هر چند مسیحیان طبق انجیلهاى موجود مى گویند مسیح کشته شد و دفن گردید و سپس از میان مردگان برخاست و مدت کوتاهى در زمین بود و بعد به آسمان صعود کرد آیه فوق ناظر به همین معنى است ، مى فرماید: به یاد آرید (هنگامى را که خدا به عیسى گفت : من تو را بر میگیرم و به سوى خود بالا میبرم ) (اذ قال الله یا
عیسى انى متوفیک و رافعک الى ).
بعضى تصور کرده اند که واژه (متوفیک ) از ماده وفات به معنى مرگ است ، به همین دلیل چنین میپندارند که با عقیده معروف میان مسلمانان درباره عدم مرگ حضرت عیسى و زنده بودن او منافات دارد
.
،
اگر کسى طلب خود را به طور کامل از دیگرى بگیرد، عرب مى گوید: توفى دینه ، یعنى طلب خود را به طور کامل گرفت .
در آیات قرآن نیز توفى به معنى گرفتن به طور مکرر به کار رفته است مانند: و هو الذى یتوفیکم باللیل و یعلم ما جرحتم بالنهار: او کسى است که روح شما را در شب مى گیرد و از آنچه در روز انجام مى دهید آگاه است .


در این آیه مساله خواب به عنوان توفى روح ذکر شده ، همین معنى در آیه 42 سوره زمر و آیات دیگرى از قرآن نیز آمده است ، درست است که واژه توفى گاهى به معنى مرگ آمده و متوفى به معنى مرده است ، ولى حتى در اینگونه موارد نیز حقیقتا به معنى مرگ نیست ، بلکه به معنى تحویل گرفتن روح مى باشد و اصولا در معنى توفى ، مرگ نیفتاده ، و ماده فوت از ماده وفى به کلى جدا است .


با توجه به آنچه گفته شد معنى آیه مورد بحث روشن مى شود که خداوند مى فرماید: اى عیسى ! تو را بر میگیرم و به سوى خود میبرم (البته اگر توفى تنها به معنى گرفتن روح باشد، لازمه آن مرگ جسم است ).
سپس مى افزاید: و تو را از کسانى که کافر شدند پاک میسازم (و مطهرک
من الذین کفروا).

نکته :
آیا آیین مسیح (علیه السلام ) تا پایان جهان باقى خواهد بود؟
در اینجا سوالى پیش مى آید که طبق این آیه ، یهود و نصارى تا دامنه قیامت در جهان خواهند بود، و همواره این دو مذهب به زندگى خود ادامه خواهند داد، با اینکه در اخبار و روایات مربوط به ظهور حضرت مهدى عج مى خوانیم ، که او همه ادیان را زیر نفوذ خود در مى آورد
پاسخ این سؤ ال از دقت در روایات مزبور روشن مى شود، زیرا در روایات مربوط به ظهور حضرت مهدى عج مى خوانیم که هیچ خانهاى در شهر و بیابان نمى ماند مگر اینکه توحید در آن نفوذ مى کند، یعنى اسلام به صورت یک آیین رسمى همه جهان را فرا خواهد گرفت و حکومت به صورت یک حکومت اسلامى در مى آید،

و غیر از قوانین اسلام چیزى بر جهان حکومت نخواهد داشت ولى هیچ مانعى ندارد که اقلیتى از یهود و نصارى ، در پناه حکومت حضرت مهدى عج با شرایط اهل ذمه وجود داشته باشند.
زیرا میدانیم حضرت مهدى عج مردم را از روى اجبار به اسلام نمى کشاند، بلکه با منطق پیش میرود، و توسل او به قدرت و نیروى نظامى براى بسط عدالت ، و برانداختن حکومتهاى ظلم و قرار دادن جهان در زیر پرچم عدالت اسلام است ، نه براى اجبار به پذیرفتن این آیین ، و گر نه آزادى و اختیار مفهومى نخواهد داشت .

 

 منابع :چهل مثل از قرآن :حسین حقیقت جو -تفسیر نمونه

 


[ جمعه 91/10/22 ] [ 12:35 صبح ] [ اعظم ] [ نظرات () ]
.: Weblog Themes By WeblogSkin :.
درباره وبلاگ

موضوعات وب
امکانات وب
آرشیو مطالب
امکانات وب
div class=li-Sid2div class=li-Sid2div class=li-Sid2