قرآن | ||
مَثَلُ الَّذِینَ حُمِّلُواْ التَّوْرَ ةَ ثُمَّ لَمْ یَحْمِلُوهَا کَمَثَلِ ا لْحِمَارِ یَحْمِلُ اءَسْفَارًا- بِئْسَ مَثَلُ ا لْقَوْمِ الَّذِینَ کَذَّبُواْ بَِایَتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لاَ یَهْدِى ا لْقَوْمَ الظَّلِمِینَ .جمعه 6 کسانی که مکلّف به تورات شدند، ولى حق آن را ادا نکردند، مانند درازگوشى هستند که کتابهایى حمل مى کند، آن را بر دوش مى کشد اما چیزى از آن نمى فهمد! گروهى که آیات خدا را تکذیب کردند، مثـــــــال بـــــــــــــــــــــدى دارنــــــــد، و خداوند قوم ستمگر را هدایت نمى کند.
این قوم از خود راضى که تنها به نام تورات یا تلاوت آن قناعت کردند، بى آنکه اندیشه در محتواى آن داشته باشند و عمل کنند همانند همین حیوانى هستند که در حماقت و نادانى ضرب المثل و مشهور خاص و عام است . این گویاترین مثالى است که براى عالم بى عمل مى توان بیان کرد که سنگینى مسؤ لیت علم را بر دوش دارد بى آنکه از برکات آن بهره گیرد، و افرادى که با الفاظ قرآن سر و کار دارند ولى از محتوا و برنامه عملى آن بیخبرند و چه بسیارند این افراد در بین صفوف مسلمین مشمول همین آیه اند. بلی! داستانشان مانند داستان خری است که کتابی چند را بر او بار کنند زیرا خر نمیداند که بر پشت وی کتاب است یا زباله «چه بد است داستان قومی که آیات الله را دروغ شمردند» یعنی: این مشبه به که خر است ـ و حقا هم که یهودیان به آن شباهت دارند ـ زشتترین مثلی است که برای تکذیبکنندگان زده میشود پس ای مسلمانان! شما مانند آنان نباشید. خاطرنشان میشود که خدای متعال این مثل را به منظور هشدار دادن به کسانی بیان کرد که رسول اکرم صلّی الله علیه و آله و سلّم را ایستاده بر منبر در حال سخنرانی باقی گذاشته و خود بهسوی کاروان تجارتی شتافتند. و هر کسی که درحال شنیدن خطبه و سخنرانی از آن روی برگرداند، این مثل بر او مصداق دارد چنانکه در حدیث شریف آمده است: «من تکلم یوم الجمعة والإمام یخطب فمثله کمثل الحمار یحمل اسفارا، والذی یقول له أنصت، لیس له جمعة: هر کس در روز جمعه ـ درحالیکه امام خطبه میخواند سخن بگوید، داستان او مانند داستان خری است که کتابی چند را برمیدارد و برای او کسی که به او میگوید: گوش فراده و ساکت باش! نیز جمعهای نیست». «و خداوند قوم ستمگر را» بهطور عام «هدایت نمیکند» از آن رو که ستم را اختیار کردهاند. و در قدم اول یهودیان در زمره آنان قرار دارند. این هشدارى است به همه مسلمانان که مراقب باشند سرنوشتى همچون یهود پیدا نکنند، این فضل عظیم الهى که شامل حال آنها شده ، و این قرآن مجید که بر آنها نازل گردیده ، براى این نیست که تنها در خانه ها خاک بخورد، یا به عنوان تعویذ چشم زخم حمایل کنند، یا براى حفظ از حوادث به هنگام سفر از زیر آن رد شوند، یا براى میمنت و شگون خانه جدید همراه آئینه و جاروب ! به خانه تازه بفرستند، و تا این حد آن را تنزل دهند، و یا آخرین همت آنها تلاش و کوشش براى تجوید و تلاوت زیبا و ترتیل و حفظ آن باشد، ولى در زندگى فردى و اجتماعى کمترین انعکاسى نداشته باشد و در عقیده و عمل از آن اثرى به چشم نخورد. عالم بى عمل بدون شک تحصیل علم ، مشکلات فراوانى دارد، ولى این مشکلات هر قدر باشد در برابر برکات حاصل از علم ناچیز است ، بیچارگى انسان روزى خواهد بود که زحمت تحصیل علم را بر خود هموار کند، امّا چیزى از برکاتش عائد او نشود، درست بسان چهارپایى است که سنگینى یک بار کتاب را به پشت خود احساس مى کند، بى آنکه از محتواى آن بهره گیرد. در بعضى از تعبیرات ، عالم بى عمل به ابر بى باران ، و درخت بى ثمر و کمان بى زه یعنى تفنگ بى فشنگ تشبیه شده است ، چنانکه گفته اند: اَلْعِلْمُ بِلا عَمَلٍ ،کَالسَّحابِ بِلا مَطَرٍ وَکَالشَّجَرِ بِلا ثَمَرٍ وَکَالْقَوْسِ بِلا وَتَرٍ و مانند این تشبیهات که هر کدام بیانگر گوشه اى از سر نوشت شوم عالم بى عمل است . سعدى در این باره مى گوید: دو کس رنج بیهوده بردند و سعى بى فایده کردند یکى آنکه گردکرد و نخورد و دیگر آنکه علم آموخت و عمل نکرد. هر که علم خواند و عمل نکرد بدان ماند که گاو راند و تخم نیافشاند. اصولاً از بعضى از روایات استفاده مى شود که عالم بى عمل ، شایسته نام عالم نیست ، امام على علیه السّلام مى فرماید: علم با عمل تواءم است ، پس هر کس چیزى را مى داند، باید به آن عمل کند و علم فریاد مى زند و عمل را به سوى خود دعوت مى کند؛ اگر به او پاسخ مثبت داد از آن علم سود برده مى شود و الاّ، از آنجا کوچ مى کند. از امام سجادعلیه السّلام نیز روایت شده که مى فرماید: علم و عمل دو دوست صمیمى یکدیگرند، بنا بر این هر کس خدا را بشناسد از مخالفت در برابر دستورات او مى ترسد، و همین ترس او را به عمل و اطاعت خدا وا مى دارد، و عالمان حقیقى کسانى هستند که خدا را به خوبى شناخته اند و به مقتضاى علمشان عمل مى کنند و به سوى او رغبت دارند. واعظان کین جلوه در محراب و منبر می کنند امام على علیه السلامفرمود :«لا تَـکُن مِمَّن یَرجُو الآخِرَةَ بِغَیرِ العَمَلِ... یَنهى وَ لا یَنتَهى وَ یَمُرُ بِما لا یَتى...» از کسانى مباش که بى عمل، به آخرت امید دارند... از گناه باز مى دارند، اما خود باز نمى ایستند، به کارهایى فرمان مى دهند که خود انجام نمى دهند. نهج البلاغه، حکمت 150 ودر جای دیگر می فرمایند
میزان علم را خداى تبارک و تعالى به وسیله انبیا ذکر فرموده است و واقع مطلب همین است که العلم نورٌ علم نورى است که خدا در قلوب مردم او را وارد مى کند، اگر نورانیت آورد، براى انسان این علم است و اگر چنانچه حجاب شد براى انسان ، آن علم نیست ، آن حجاب است العلم هو الحجاب الاکبر. البتّه همان گونه که علم بى عمل بى فائده ، بلکه مضرّ است ، عمل بدون علم نیز بى ثمر است چنانکه پیامبر گرامى اسلام در این باره مى فرمایند: هر کس بدون علم عمل نماید، فسادش بیشتر از اصلاح است . صاحب کتاب تفسیر امثال القرآن در ذیل تمثیل آیه مورد بحث مى نویسد: امروزه که اغلب مردم از معنویّات رو بر تافته و بیشتر به مادّیات و عوامل ظاهرى روى آورده اند، مرسوم چنین است : که در منازل یکى از وسائل مبلمان و زینت سالنها و ویترن هائى است زیبا که در آن دوره هایى از کتابهاى نفیس از قبیل تفاسیر قرآن مجید، دائرة المعارف ، کتابهاى لغت به زبانهاى مختلف با قطعهاى برابر و جلدهاى رنگارنگ چیده شده ، بدون آنکه صاحبان خانه ها و ساکنان منازل توانایى علمىِ استفاده از آن را داشته باشند و یا آن که مختصر اشتیاقى براى مطالعه آنها نشان دهند. این کتابهاى مفید که در حقیقت محبوس شده و دیگران هم که سواد کافى و علاقه براى خواندن آنها را دارند از توفیق مطالعه آنها محرومند و فقط براى خود نمایى و تظاهر تهیه شده است . بر گرفته از کتب تفسیر نمونه - تفسیر انوار القرآن - نوشته: عبدالرؤوف مخلص - چهل مثل از قرآن حسین حقیقت جو
[ سه شنبه 91/10/5 ] [ 8:50 صبح ] [ اعظم ]
[ نظرات () ]
|
||
[ فالب وبلاگ : وبلاگ اسکین ] [ Weblog Themes By : weblog skin ] |